مرداب به رود گفت :
چه کردی که زلالی ؟!
جواب داد :” گذشتم “

آدمی به خودی خود نمی افتد …
اگر بیفتد از همان سمتی می افتد که به خدا تکیه نکرده است …
 

زن مانند شیشه ی ظریف و شکستنی است
هرگز توانایی مقاومت او را نیازمایید ، زیرا ممکن است شیشه ناگهان بشکند . . 

مراقب باشین !
بعضی ها در حالیکه هندوانه زیر بغلت می ذارن، پوست موز هم زیر پات می اندازن . .

هیچ گاه دلت را به روزگار مسپار ، که دریایی از نا امیدی است
دلت را به خدا بسپار که دریایی از امید است رحمت. . .

مرد زنداني ميخنديد شايد به زنداني بودن خودش شايد به آزادي من
راستي زندان كدام سوي ميله هاست...

پدرم فقیربود...پدربزرگم هم...!
من فرزندی ندارم. شاید فقر تمام شود.

به یادندارم نابینایی به من تنه زده باشد اما هروقت تنم به جماعت نادان خورد گفتند: مگه کوری؟

تفاهم به معنای درک کردن نیست ، بلکه به معنای توانایی تحمل تفاوتهاست .

امواج زندگی حتی اگر تو را تا ته دریا می برد باآغوش باز پذیرا باش آن ماهی که همیشه بر سطح آب می بینی مرده است.

يادم باشد و يادت نرود که همه ي ما براي يکبار ايستادن ، هزاران بار افتاده ايم

هنوز روی خاکیم یادمان نمیکنن وای به روزی که زیرخاکمان کنند
قبل ازاینکه خاک شوی خاکی باش

به یاد ارزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد